بدون عنوان
نمک آبرود و تلکابین و شورتمه سواری بابا و میرزاقاسمی خوردنای مامان و بوی بد توی تلکابین وقت برگشتن.... عجب حالی به حولی... ی وقتایی هم مامانی برای من لباس کم میاورد، آخه تا لباس میپوشیدم دوباره میدویدم لب آب و لباسام خیس میشد، این بود ک این شکلی شدم.... و چ میچسبه بازی با شن داغ بعد شنا ...
نویسنده :
مامان
13:43
سفر شمال و عکسهای طاها
تو مسیر سفرمون رسیدیم به کاشان و حمام فین نمیزاشتن توی آب برم و بازی کنم و هی من و اینور و اونور میکشیدن! رفتیم و رفتیم تا رسیدیم شمال کنار آب خیلی سرد بود، اما من باید میرفتم شنا حالا بعد ک تنم خیس میشد و بازیم تموم.... من و اینطوری میپوشوندن ...
نویسنده :
مامان
1:44
کرمان و ماشین بازی
امروزا با خاله سارا و عمو رضا داریم میریم سفر. خاله پایان نامه داره و اول سفرمون رفتیم کرمان و کارای دانشگاه خاله... امشب هوا سردتر شده و ما دوروزه کرمانیم. حالا اومدیم پارک مطهری و میخوایم بازی کنیم به به ک چ حالی داد و بابا همش میترسید ک من بیفتم نمیدونه ک من مردی شدم برای خودم! ...
نویسنده :
مامان
1:45
طاهای انارخور...
طاها جونم دم خونه بابابزرگ ایستاده تو حیاط خونه بابابزرگ درخت انار هست، تا گل پسری وارد حیاط میشه میدوه سمت باغچه و دستش و طرف درخت دراز میکنه و میگه " انو" حالا کجای کلمه انار شبیه انو هست رو باید بزرگ شد ازش بپرسیم ...
نویسنده :
مامان
10:39